English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 104 (7140 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
nonsingular matrix U ماتریس غیر منفرد
nonsingular matrix U ماتریس ناویژه
nonsingular matrix U ماتریس عادی
nonsingular matrix U ماتریس ناتکین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
matrix U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix U آرایه داده ها یا اعداد به صورت سط ر و ستون
matrix U الگوی نقاط که یک حرف را روی صفحه نمایش یا matrix-dot یا چاپگر لیزری نشان میدهد
matrix U آرایه اتصالات بین دروازههای منط قی که تولید تعدادی تابع منط قی ممکن میکند
z matrix U ماتریس "زد"
y matrix U ماتریس ایگرگ
matrix U ماتریس [ریاضی]
matrix U الگوی نقاط که یک حرف را نشان می دهند
matrix U روشی که کلیدهای صفحه کلید به صورت آرایه اتصالات قرار گرفته اند
matrix U ماتریس
matrix U جای پیدایش ماتریس
matrix U جدول اعداد
matrix U شبکه
matrix U بچه دان موطن
matrix U رحم
matrix U جابجایی سط ر و ستون در آرایه
matrix U زمینه ملاط
matrix U قالب
matrix U ماترس
matrix U زهدان
unit matrix U ماترسی که عناصر قطر اصلی همگی برابر یک و بقیه عناصرش صفر باشند
unit matrix U ماتریس واحد
triangular matrix U ماتریس مثلثی
transpose matrix U ماتریس که جای سطر و ستون ان عوض شده باشد
transpose matrix U ماتریس برگردان
symmetric matrix U ماتریس متقارن
square matrix U ماتریس مربعی
order of matrix U مرتبه ماتریس
payoff matrix U ماتریس بازدهی در تئوری بازیها
residual matrix U ماتریس مازاد
semidefinite matrix U ماتریس نیمه معین
singular matrix U ماتریش ویژه
singular matrix U ماتریس منفرد
singular matrix U ماتریس ویژه
singular matrix U ماتریس غیر عادی
square matrix U ماتریس مربع
nail matrix U جایگاهناخن
matrix multiplication U ضرب ماتریس [ریاضی]
adjunct matrix U ماتریس الحاقی [ریاضی]
Jacobi matrix U ماتریس ژاکوبی [ریاضی]
square matrix U ماتریس مربعی [ریاضی]
adjoint matrix U ماتریس الحاقی [ریاضی]
triangular matrix U ماتریس مثلثی [ریاضی]
invertible matrix U ماتریس وارون [ریاضی]
identity matrix U ماتریس همانی [ریاضی]
unit matrix U ماتریس همانی [ریاضی]
the transpose of a matrix U ترانهاده یک ماتریس [ریاضی]
belief value matrix U شبکه باورها و ارزشها
identity matrix U ماتریسی مربع که در ان کلیه عناصرقطر اصلی یک و سایر عناصرصفر باشند
impedance matrix U ماتریس امپدانس
impedance matrix U ماتریس مقاومت فاهری
incidence matrix U ماتریس تلاقی
inverse matrix U ماتریس عکس
invert matrix U ماتریس معکوس
lattice matrix U ماتریس
leontief matrix U ماتریس لئونتیف
identity matrix U ماتریس واحد
factor matrix U ماتریس عاملی
black matrix U صفحه تصویر CRT که نقاط فسفری اطراف رنگ سیاه هستند تا شدت را بیشتر کنند
boolean matrix U ماتریس بولی
core matrix U ماتریس چنبرهای
correlation matrix U ماتریس همبستگی
diagonal matrix U ماتریس قطری
diagonal matrix U ماتریسی که همه اجزای ان به جز اجزای قطر اصلی صفر باشد
dot matrix U ماتریس نقطهای
dot matrix U روش شکل دادن به حروف با استفاده ازنقاط درون ماتریسهای مستط یلی
leontief matrix U اجزاء ماتریس لئونتیف در قطراصلی اعداد مثبت و سایراجزاء ان اعداد منفی یا صفرهستند .
minor of matrix U کهاد ماتریس
matrix or matrices U قرارگاه گوهر
matrix or matrices U کالبد
matrix printer U چاپگر ماتریسی
matrix storage U انباره ماتریسی
null matrix U ماتریس صفر
null matrix U ماتریس تهی
matrix or matrices U قالب
matrix or matrices U بچه دان
matrix or matrices U تخمدان
matrix algebra U جبر ماتریس
matrix mechnics U مکانیک ماتریسی
singular matrix U ماتریس تکین
matrix notation U نمایش ماتریسی
matrix or matrices U زهدان
matrix or matrices U رحم
matrix or matrices U شکم
dot matrix printer U چاپگر با ماتریس نقطهای
upper triangular matrix U ماتریس بالا مثلثی [ریاضی]
lower triangular matrix U ماتریس پایین مثلثی [ریاضی]
dot matrix printers U چاپگر یا ماتریس نقطهای
dot matrix printers U چاپگر با ماتریس نقطهای
dot matrix printer U چاپگر یا ماتریس نقطهای
positive definite matrix U ماتریس همیشه مثبت
wire matrix printer U یک چاپگر برخوردی که علائم ماتریس نقطهای را در هربار علامت با فشردن انتهای سیم معینی بر روی نوارمرکبی و کاغذ چاپ میکند چاپگر ماتریسی سیمی
impluse response matrix U ماتریس انتقال ضربه
dot matrix character U کاراکتر ماتریس نقطهای
matrix isolation spectroscopy U طیف بینی مجزا شده درماتریس
magnetic matrix memory U حافظه ماتریس مغناطیسی
primary diagonal [matrix] U قطر اصلی [ریاضی]
multivariable multimethod matrix U ماتریس چند متغیری- چندروشی
principal diagonal [matrix] U قطر اصلی [ریاضی]
the main diagonal of a matrix U قطر اصلی یک ماتریس [ریاضی]
Recent search history Forum search
1full population , sparsely populated matrix
1Given that the admittance matrix will not be full, further savings in storage requirements can be made.
1however, since this matrix is also symmetrical across its leading diagonal, little more than 50 percent of it need be stored
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com